بسم الله الرحمن الرحیم

ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوی ماست در این جبهه ها خداوند را مشاهده می كنیم كه چگونه ملتمسانه به كمك رزمندگان اسلام می شتابد و آنها را نصرت می دهد و به مصداق آیه شریفه كه می فرماید كم من فئة قلیله غلبت فئة كثیرة را می بینیم كه تعداد محدود لشكریان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نیروهای مردمی بر تعداد كثیری از نیروهای دشمن غلبه می نماید.

بیاد دارم در عملیات بازی دراز در قسمتی از عملیات مقداد ما ۶ نفر بودیم و بر ۳۰۰ نفر غلبه پیدا نمودیم. در جبهه ها چنان روحیه ایمان و ایثار مفهوم پیدا میكند كه گویی اصلا قابل تصور نیست هنگامیكه در قسمتی از عملیات صحبت از داوطلب شهادت می شود دعوا بین برادران می افتد. اینها ارزشهایی است كه ملت الله ارزانی بشریت داشته است.


حقیر بزرگترین افتخار خودم را عبودیت به در گاه احدیت می دانم. می خواهم بگویم ای عازمان و ای عاشقان لقاء الله، ای مخلصین اخلاق و ای كسانی كه مشغول ریاضت كشیدن جهت نزدیكی به درگاه خدا هستید، بیایید تا ببینید در جبهه ها چگونه برادران شما به آن درجه از نزدیكی به درگاه خداوند رسیده اند كه نوجوان تازه داماد پس از ۳ ساعت كه از عروسیش میگذرد در جبهه حاضر می شود؛ آخر در كدامین مكتب چنین ارزشهایی را سراغ دارید؟

خدا را شاهد می گیریم هنگامی كه در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ در سر پل ذهاب بواسطه اصابت گلوله تانك زخمی شده بودم، خون زیادی از بدنم رفته بود؛ وقتی به كمك الهی نجات پیدا كردم، در بیمارستان زجر زیادی می بردم؛ آنگونه كه شاید قابل تصور نباشد بطوریكه در یك شب ده عدد والیوم ۱۰ به من تزریق شد تا كمی آرام گرفتم اما هنگامی كه درد می كشیدم در عین زجر بدنی، از لحاظ معنوی و روحی لذت می بردم. حس می كردم كه بار دوشم سبك می شود و هنگامی كه شخص پرستار مراقب من، به مسخره می گفت چرا این كارها را كردی و خودت را به این روز انداختی، به خمینی بگو تا بیاید درستت كند، به او گفتم خدا خودش درست می كنه و همینطور هم شد.

والله قسم وقتی كمی از فشار كارم كم می شود در خود احساس ضعف و كوچكی می كنم. آخر میدانید ای امت شهید پرور ایران امروز در شرایطی هستم كه لحظه ای غفلت، خیانت به اسلام و قرآن است.

باید با هم برای خدا تا آنجا كه در توان داریم كوشش كنیم. امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامی پرداخته اند در راس آن به تعبیر امام، شیطان بزرگ آمریكا و به دنبال او تمامی وابستگان دیگرش. پس از خدا غافل نشوید كه پشیمانی سودی ندارد و ما باید به تعبیر امام تكلیف را عمل كنیم. اگر توانستیم پیروز می شویم و اگر كشته هم بشویم شهید هستیم و این نیز خود پیروزی است.

پس ما نباید نگرانی داشته باشیم؛ این منافقان از خدا بی خبر باید بدانند كه ملت آنها را شناخته است. اكنون كه ملت در جبهه ها حاضر شده است شما بیشتر ملت بیگناه را ترور می كنید. شما نامردان تاریخ هستید كه روی تمامی جباران تاریخ را از یزید بن معاویه گرفته تا به هیتلر سفید كرده اید. شرمتان باد ای خود فروختگان به اجنبی! آخر چگونه حاضر می شوید از كودكان شیرخوار گرفته تا روحانیون معظم و جان بر كف، این راهیان راه الله را ترور نمایید؟

این امت باید بداند از بزرگترین خطراتی كه انقلاب را تهدید می كند، آفت نفوذ خطوط انحرافی در خط اصلی انقلاب یعنی همانا خط امام است؛ پس خط امام را دنبال كنید و امام را تنها نگذارید كه نمی گذارید. شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید. شما فرزندانی تربیت نموده اید كه شهادت را بالاترین سعادت خود می شمارند و فقط روی پشتوانه الهی حساب می كنید و شكست در راه چنین حركتی مفهومی ندارد.


خدا را شكر می كنم كه نعمت زجر كشیدن در راهش را نصیبم نمود. خدا را شكر می كنم كه نعمت شركت در عملیات به منظور روشن كردن سرزمینهای سرد و بی روح گشته از وجود صدامیان به نور خدایی نصیبم شد و از خدا می خواهم كه شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آنگاه كه به مشیت الهی از این دنیای فانی رفتم در زمره شهدا به حساب می آیم و از خدا می خواهم كه مرا به حال خود وا مگذارد كه بنده ای حقیر و زبون هستم و به درگاه كسی غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلك


محسن وزوایی

و اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادری بر خود می بالم كه افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهی است. پدرم ! هنگامی كه بیاد می آورم در سنین كودكی صدای فریاد شما در سحر به منظور نماز در گوشم می پیچید كه محسن نمازت قضا نشود. امروز هم همچون نوایی دلنشین در گوشم طنین می افكند و شكر نعمت خدای را می نمایم. سفارش می كنم همانگونه كه تا به حال عمل كرده اید به یاری امام بشتابید و او را تنها نگذارید.

و در آخر برادران و خواهرانم، به امید اینكه انقلاب حركتی است به منظور اثبات حق و این مسئولیت بر گردن همگی ماست، دستورات الهی را فراگیرید و در عمل نیز آنها را به كارگیرید. به خصوص عبدالرضا و محمود و حمیده شما فرزندان انقلاب هستید. من هر چه باشد مدت زیادی از سنم در زمان طاغوت گذشته است، اما شما امروز (از) نعمت حكومت اسلامی بر خور دارید و این بزرگترین موهبتی است كه خداوند به شما ارزانی داشته است. قدر آنرا بدانید و شكر نعمتش را بجا آورید.


در آخر می خواهم كه ۱۴ روز روزه و سه ماه نماز قضا برایم بجا آورید و راجع به آنچه كه دارایی من محسوب می شود آنطور كه پدرم تصمیم بگیرد اجرا شود منتهی سعی شود این مقدار محدودی كه دارم در جهت كمك به جنگ و امور اسلام اختصاص داده شود. در ضمن اگر نتوانستید جنازه ام را به عقب بیاورید آنرا به روی مینهای دشمن بیندازید تا اقلا جنازه من كمكی به اسلام كرده باشد.

دعامون کنید