حرف های دل تنها فرزند شهید رضا قشقایی

باباجان، سلام!
بابای خوبم، اربعین حسینی بود که شهید شدی، در آن روز وقتی که خبر شهادتت را شنیدم خاطره شهدای کربلا، حضرت علی اصغر و یتیم خرابه شام در دلم غوغایی به پا کرد و هم نوا با آنان بابا حسین می گفتم و می سوختم
می دانم که قیامت مرا شفاعت خواهی کرد. من، فرزند تو و همنام همان حسینی هستم که قلب کوچکم با شنیدن نامش به تپش در می آید.
من میدانم چرا بابایم را شهید کردهاند، ولی به همه دشمنان می گویم من محمد حسین قشقایی در ادامه راه پدر شهیدم تا انقلاب حضرت مهدی (عج) از ولایت فقیه دفاع میکنم، از همین حالا در ادامه راهت سرباز ولایت هستم و فریاد میزنم: "ما نسل انقلابیم بگذار عدو بداند . ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند.
My good daddy, it was Arbaeen Hosseini when you became a martyr. That day when I heard about it, memory of the martyrs of Karbala, Hazrat Ali Asghar and the orphan of Sham ruin ravished me, and concordant with them, I was saying Baba Hussein and crying.
I know that in the judgment day, you will intercede for me. I am your son and I have the same name of Hossein (AS) whose name pounds my little heart.
I know why my daddy became a martyr but I say to all enemies that I, Mohammad Hossein Qashqai, will continue my martyred father's way and I will defend the Velayate Faqih (the supreme leader) until the revolution of Imam Mahdi (AJ). From now on, I will continue your way and I will be a soldier for the Velayat, screaming: "we are the revolution generation, let the enemy know. We are not people of Kufa to leave Ali alone
پهلوانی شجاع٬مداحی دلسوخته٬معلمی فداکار٬کشتی گیری قهرمان٬رفیقی دلسوز٬فرماندهی پر تلاش٬استاد تهذیب نفس٬وانسانی عاشق خدا٬...